لب خشک و داغي که در سينه دارم
سبب شد که گودال يادم بيايد
اباصلت! آبي بزن کوچهها را
قرار است امشب جوادم بيايد
قرار است امشب شود طوس، مشهد
شود قبلهگاه غريبان مزارم
اگر چه غريبي شبيه حسينم
ولي خواهري نيست اينجا کنارم
به دعبل بگو شعر کامل شد اينجا
«و قبرٍ بطوس»ي که خواندم برايش
بگو اين نفسهاي آخر هم اشکم
روان است از بيت کرب و بلايش
از آن زهر بيرحم پيچيدهام من
به خود مثل زهراي پشت در از درد
شفا بخش هر دردم از بس که خواندم
در آن لحظهها روضهي مادر از درد
بلا نيست جز عافيت عاشقان را
تسلاي دردم نگاه طبيب است
من آن ناخدايم که غرق خدايم
«رضا»يم، رضايم رضاي حبيب است
شرابش کنم بس که مست خدايم
اگر زهر در اين انار است و انگور
کند هر که هر جا هواي ضريحم
دلش را در آغوش ميگيرم از دور
شدم آسمان، پر کشد تا کبوتر
شدم دشت، تا آهو آزاد باشد
شدم آب، تا غصهها را بشويم
ميان حرم زائرم شاد باشد
اباصلت آبي بزن کوچهها را
به يادِ سواري که با ذوالفقارش
بيايد سحر تا بگردند دورش
خراسان و ياران چشم انتظارش
فرا رسیدن سالروز شهادت شمس الشموس ، انیس النفوس علی ابن موسی الرضا (ع) بر عموم مسلمین جهان تسلیت باد .